سيد شهيدان اهل قلم


 






 
در دوران اوج گيري انحطاط اخلاقي بشر قرن بيستم زيستن، اما در تو در توي حجاب هاي ظلماني آن عصر، خود را گم نکردن، بلکه اميد بستن به نزديکي تحقق وعده ي الهي و فرا رسيدن زمان پايان دوره ي تمدني که پايه هاي خود را در بستر لاابالي گري و غلتيدن در منجلاب فساد فکري و اخلاقي نسل ها بنا کرده است و مهمتر از همه، جلوه هاي اوليه ي «عصر توبه ي بشريت» را با همه وجود باور داشتن، ويژگي اي است که تنها از انسان هاي خود ساخته و دلداده ي حق مي توان انتظار داشت. توجه و عنايت ويژه ي شهيد آويني به عمق مفاهيم و کنه هر موضوع که دغدغه اش بود و پرهيز از موج سواري و پايبندي به اين اصل، از او شخصيتي محکم و استوار ساخته بود که پيوسته منشأ طرح نوعي نگاه تازه در مسائل عميق فرهنگي و اجتماعي بود.
شهيد سيد مرتضي آويني ويژگي ذاتي فرهنگ و تمدن غرب را با همه ي وجود درک کرده بود و اعتقاد داشت که از همين رو تمام فرهنگ ها، با تهاجم و براندازي از سوي فرهنگ و تمدن غرب مواجه بوده و خواهند بود؛ مگر اينکه با مداقه و درايت لازم در مباني و خصوصيات ذاتي آن و حتي شناخت دقيق ابزاري که مورد استفاده قرار مي دهد، راه نفوذ و پيشرفت آن سد شود.
او که در عصر نفوذ گسترده ي«نيست انگاري» در جوامع بشري، انقلاب اسلامي را آغاز نوعي تجديد عهد انسان معاصر با حقيقت حيات و فطرت خود مي دانست، مکاشفه در شناخت خصوصيات تکنولوژي هاي مؤثر در شرايط زندگي و نهادينه کردن باورهاي انسان امروزي و تأثير آن در پي ريزي فرهنگ و تمدن زاينده ي چنين تکنولوژي هايي را، چنان ضروري و حياتي مي انگاشت که هر گونه تعصب، تسامح و برخورد غير منطقي و فريبنده اي را در اين زمينه بر نمي تابيد و از همين رو، نگاه ماهيت شناسانه و منحصر به فرد او، موجب شده بود که پيوسته در حال مبارزه در دو جبهه باشد. يکي، مبارزه با کساني که با ساده انگاري و فرار به جلو، از شناخت جوهر پديده هاي نوين و اثرگذار بر انسان عصر غافل مانده و به سادگي از کنار مؤثرترين ابزار نهادينه کردن فرهنگ غرب در جوامع مختلف مي گذرند و ديگري، مبارزه با کساني که چنان مسحور و مقهور فرهنگ و تمدن غرب شده اند که کوچکترين تعلق خاطر به ارزش هاي اعتقادي و فرهنگ خودي را مايه ي تحقير و عقب ماندگي خود و جامعه مي دانند.

او که انقلاب اسلامي را ادامه راه انبياء مي دانست، بحران هاي عصر حاضر که به دليل گرايش هاي افراطي بشر، در تمام زمينه ها رخ نموده است را تا بدانجا جدي تلقي مي کرد که معتقد بود، اگر دستي از غيب به فرياد بشر امروزين نرسد، ناگزير بايد شاهد قرباني شدن نسل هايي بود که شايد از تمام خسارت هايي که بشر در طول تاريخ ديده است هم بيشتر باشد.
چنين نگراني اي که پيوسته در کلام اش موج مي زند و از قلم اش جاري بود، حکايت از سوز درون و سنگيني وظيفه و مسئوليت خطيري داشت که او بر دوش نسل انقلاب و نسل هاي بعد مي ديد و از همين منظر، شناخت ويژگي هاي شيوه ها و ابزارهايي که بشر تا به امروز به کار گرفته است تا به اين مرحله از سير تاريخي خود برسد را به گونه اي با اهميت تلقي مي کرد که هرگز حاضر نبود، نقش آنها را در خلق آثار ماندگار در آينده -هر چند که خلق آثار برجسته پيشينيان هم به صورت نامطلوب مورد استفاده قرار گرفته باشند-ناچيز پندارد، چه رسد به اينکه، اهميت کاربري مؤثر و هوشمندانه ي آنها در کارهاي ارزشمند و تاريخ ساز را انکار کند.
نگاه تازه اي که اين شهيد بزرگوار، نسبت به استفاده از نثر، شعر، قصه، تصوير، موسيقي و... در آفريدن الگوهاي جديد و اثرگذار بر انسان معاصر داشت و باور عميقي که مي تواند به عنوان مهمترين عامل در استمرار پايمردي و تلاش خستگي ناپذير او محسوب شود، به خلق آثاري منحصر به فرد و ماندگار انجاميد تا انوار تفکر و انديشه ي سيد شهيدان اهل قلم در حوزه هاي حرفه اي فرهنگي، هنري و اجتماعي، چراغ راه آيندگان باشد.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 31